چهارشنبه، آبان ۰۸، ۱۳۸۱
سهشنبه، آبان ۰۷، ۱۳۸۱
چند روز بی خبری
این چند روز در دنیا خبرهایی شده که گفتن داره :
از گروگان گیری در مسکو تا کشته شدن گروگانها با گاز بیحسی از خبر مسلمون بودن گروگانگیرا تا خبر مسلمون بودن تک تیر انداز امریکایی
از رای اوردن 100% ارا توسط صدام تا عفو عمومی در عراق
از سفر خاتمی به اسپانیا تا اعدام در ملاء عام و خورونده شدن گوشتهای الوده به مردم
از اموزش موتورسواری به زنان تا تعطیلی گل اقا
و بلاخره اینکه هنوز دنیا گرده ومی چرخه
دوستان سلام
جند روزی نبودم و ظاهرا در این مدت کسی هم به این صفحه سر نزده اینکه دوستان فرصت نوشتن مطلب ندارند واینکه فرصت سرزدن به وبلاگ را نداشته باشند متفاوت است
تصور من از عمومی کردن صفحه این بود که دوستان در فضایی بازتر از ایمیل مطالبشون را مینویسند وبا فرض اینکه هفته ای یک مطلب ازهر کدام از دوستان نوشته میشه وبلاگ پر باری ایجاد میشد
به نظر میرسد تبلیغ واهمیت وبلاگ در تولید وجمع اوری وپرورش منابع ومطالب فارسی در فضای وب ودر عین حال ازاد از همه محدودیتها کمتر مورد توجه بوده
دوستان
هنوز در مورد پایداری وگسترش وبلاگمون اطمینانی نیست در غیر این صورت میشد به راحتی در لیستها و بلاگهای دیگر صفحه را معرفی کرد
همیشه منتظر نظراتتون هستم
مسعود
شنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۱
حتما سری به اين سايت بزنيد برای همه زمينه های علمی و فنی فرمولهای رياضی مربوطه را جمع اوری کرده وبه صورت دقيق اموزش داده است
مسعود
سلام به آقای بهزادی
ازاينکه دوباره با گروه ارتباط داريد خوشحالم لطفا بيشتر از خودت برايمان بنويس
مسعود
Salam beh hameyeh goroheh KNTUOT, bekhosoos baro bachehayeh 65
Omidvaram keh hamegi shad va sarehall bashid .Man az ozveeyat dar goroh be onvaneh ozve jadid besyar khoshhalam.kheli khoshhal misham az hameyeh bacheha khabar dashteh basham . baraye hameh arezoyeh beroozi daram.
Ghorbane shoma
SADEGH BEHZADI
----------------------------
Salam Sadegh jan,
It is very nice we have you again, it’s been a long time that I hadn’t have any news from you, thanks Reza Kh. and of course Farshid for joining you to the group. Az khodet baramon begoo.
Gorbanet
Reza
--------------------------
Sadegh Jan
Beh Jame Doostanat Khosh Amadi. az Inkeh az tarigh email Ba Ham Dar Ertebat hastim Khoshhal hastim. Az Khodat Bishtar Benevis.
Beh Omid Didar.
Mojtaba
سهشنبه، مهر ۲۳، ۱۳۸۱
سلام دوستان
عنوان وبلاگ را به فارسی نوشتم علاوه بر اين سيستم نظر خواهی و امار گيری را هم قرار دادم
قدری به نظر ميرسدصفحه کندتر شده است
به هر حال با اعلام نظر برای هر يک از مطلب زمينه بحث بر روی آنها بيشتر ميشود
در صورتی هم که مايل باشيد ميتوانيد مطالب خودتان را نيز در صفحه قرار بديد
لطفا برای عنوان و يا چيدمان صفحه نظربديد منتظر هستم
مسعود
شنبه، مهر ۲۰، ۱۳۸۱
علی عزيز مطلب جالبی بود
کيان: طبق عادت ظاهرا حواشی کار بيشتر نظرت را جلب کرده اينکه نيسان موتور الکتريکی جريان متناوب بکار برده شايد برای کنترل راحتتر اين موتور باشد اما بحث اصلی روی نحوه کار موتورجديد از نظر ترموديناميکی و تامين فشار هوای 300 بار و مخاذن ان است به نظر ميرسه نشستن توی ماشينی که مخاذن باد با فشار 300 بار را حمل ميکنه مثل نشستن کنار يک بمب باشه علاوه بر ان تحول ترموديناميکی تراکم و انبساط تا اين نسبت بسيار گرما زا و گرما گير باشه
به هر حال استفاده از اين روش جالب به نظر ميرسه
با کواج تماس دارم برای فارسی نوشتن دنبال ليبل فارسی بود منتظر نوشته هاش هستيم
مسعود
Eleven people were hanging on a rope under a helicopter, ten men and one woman.
The rope was not strong enough to carry them all, so they decided that one has to leave, otherwise they are all going to fall.
They were not able to name that person, until the woman held a very touching speech.
She said that she will voluntarily let go of the rope, because as a woman she is used to giving up everything for her husband and kids, or for men in general, without ever getting anything in return.
As soon as she finished her speech, all the men started clapping their hands...
مسعود
چهارشنبه، مهر ۱۷، ۱۳۸۱
A Tehran University, an Isfahan University and a Sharif student were in an airplane that crashed. They're up in heaven, and God's sitting on the great white throne.
God addresses the Tehran student first: "What do you believe in?"
The Tehran Student replies, "Well, I believe in power to the people. I think people should be able to make their own
choices about things and that no one should ever be able to tell someone else what to do. I also believe in feeling people's pain." God thinks For a second and says "Okay, I can live with that. Come and sit at my left."
God then addresses the Isfahan student: "What do you believe in?"
The Isfahan student replies, "Well, I believe that the combustion engine is evil and that we need to save the world from CFCs and that If any more freon is used, the whole earth will become a greenhouse And we'll all die....Waaahhh." God thinks for a second and says: "Okay, that sounds good. Come and sit at my right."
God then addresses the Sharif student. "What do you believe in?"
"I believe you're sitting in my chair."
با تشکر از مجتبی
This is the speech by Bill Clinton,
former US President, to the Labour party conference in Blackpool, Great Britain. I have highlighted that part which is related to Iran-Iraq war, the rest of his speech is also interesting. Apparently US presidents become more realistic after finishing their terms!!
Cheers,
Reza
"The west has a lot to answer for in Iraq. Before the Gulf War when Saddam Hussein gassed the Kurds and the Iranians there was hardly a peep in the west because he was in Iran. Evidence has now come to light that in the early 1980s the United States may have even supplied him with the materials necessary to start the bio-weapons programme. And in the Gulf War the Shi'ites in the south-east of Iraq were urged to rise up and then were cruelly abandoned to their fate as he came in and killed large numbers of them, drained the marshes and largely destroyed their culture and way of life. We cannot walk away from them or the proved evidence that they are capable of self-government and entitled to a decent life. We do not necessarily have to go to war to give it to them, but we cannot forget that we are not blameless in the misery under which they suffer and we must continue to support them. "
دوشنبه، مهر ۱۵، ۱۳۸۱
موتور بدون الودگی
در فرانسه يک موتور وماشين ساخته شده که با هوای فشرده کار ميکنه مشخصات ان را ميتوانيد اينجا ببينيد
اين موتور دو سيلندر نامتقارن است واز يک مخزن هوای فشرده 300 بار تغذيه ميشه
سيلندر230سی سی اول هوای فشرده اوليه توليد ميکنه که وارد مخزن ميانی ميشه ودر آنجا هوای فشرده 300 بار به آن اضافه ميشه و سپس در سيلندر 500 سی سی دوم منبسط ميشه
توان اين موتور25 hp در 3000 rpm است و ماشين ساخته شده با مخزن 3/1 متر مکعبی حدود 200 کيلومتر راه ميره
حتما دوستان اطلاعات ديگری ميتوانند ارايه کنند.
مسعود
مشکلات کم کم دارند کوچک می شوند
کيان عزيز خدا از دهانت بشنود
ولی به نظر ميرسد اين موضوعات برای سرپوش گذاشتن بر روی مسايل ديگری باشد
شايد هم خرد جمعی مردم ما انقدر کودن شده که مسايل کوچک را بزرگ می کنه تا مسايل بزرگ را که قادر به حل ان نيست ناديده بگيره
اعدام کردن چند جوان بجای حل مشکل کودکان ودختران وزنان خيابانی که ريشه اقتصادی هم داره و ناشی از عدم تقسيم متناسب ثروت و فقر عمومی جامعه است
يا هر از چند گاهی صحبت از برخورد و بگير و ببند (از ترافيک گرفته تا آقازاده ها) که نهايت باز هم دست و پا زدن مردم در همان وضعيت وحتی بدتراز ان است
و . . .
نشانه ان است که يا نمی دانند که بعيده يا نميتونند که ضعيفه يا نمی خواهند که محتمل است
به هر حال سری به اين ادرس بزنيد صحت ان با کاتبش
مسعود
شايدها
- کيان عزيز حرف ث روی E قرار دارد منتظر نوشته هات هستيم
- حسين جان از اينکه دوستان هنوز شروع به نوشتن نکردن شايد به خاطرمشکل ثبت نام يا نداشتن وقت يا اشنا نبودن با صفحه يا ... به هر حال دل شکستگی دوستان را نميخواهيم
- به هر حال صفحه وبلاگ معمولا برای بيان نظرات شخصی است واينکه برای گروهی خاص استفاده بشود نياز به هماهنگی و همکاری دارد.
- اگر دوستان در مورد link دادن به صفحات شخصی ويا صفحاتی که ضروری ميدانند نظری دارند ميتوانند به صفحه اضافه کنند ويا اشاره کنند تا به صفحه اضافه شود.
- نکته ديگر اينکه به هر حال صفحه وبلاگ يک صفحه عمومی است ونميتواند جايگزين email group شود هر چند امکاناتی دارد که می تواند جذاب باشد.
- نکته اخر اينکه اين صفحه را ميتوان به عنوان شروع يک web page کاملتر با صفحات خصوصی يا صفحات نظرخواهی و يا صفحات پرسش و پاسخ و غيره در نظر گرفت.
مسعود
یکشنبه، مهر ۱۴، ۱۳۸۱
احمد محمود هم رفت و پير مرد چه دل شکسته هم رفت
چند سال پيش در مراسم تجليل از برگزيدگان "بيست سال ادبيات داستانی" يک لوح تقدير به همراه جعبه حاوی هديه بر روی ميز باقی ماند
پير مرد در اين مراسم حضور داشت و بی انکه نامی از او برده شود مراسم پايان يافت
چند روز قبل از ان چند روزنامه انتخاب او را به زير سوال کشيده بودند وهمگان لوح تقديری را که نام "احمد محمود" بر ان حک شده بود را ديده بودند.
مسعود
از اينکه دوستان چيزی بنويسندخوشحال می شيم
از حميد - کيان و حسين متشکرم منتظر مطالبتون هستيم
يه چيزی
در ايران هر روز خبر های عجِبی رخ ميده که در کنار بيشمار معضل و مشکل که برای مردم وجود داره باعث خنده ميشه
در کنار مشکلات عجيب وغريب اقتصادی اجتماعی فرهنگی مثل کودکان ودختران خيابانی مشکل اموزش مشکل فروش تراکم ومسکن مشکل آب و برق و بانک وپست وترافيک واتوبوس و آلودگی مشکل بگير وببند ومشکل نظارت استصوابی وولايت مطلق ومشکل چند چيز ديگه که هرکدوم برای يه ملت بسه که به خاک بنشينه اخيرا مشکل روبوسی خانم گوهره خيرانديش در مراسم اعطای جايزه از پسر جوانی که همسن پسرش واز شاگردان شوهر مرحومش است پيش امده که با تظاهرات امت هميشه در صحنه روبرو شده وخواستار برخورد قوه قضاييه شدن( احتمالا حکم قصاص آن هم در ملا عام خواهد داشت-روبوسی متقابل-)
ظاهرا استکبار دست بردار نيست
يه چيز ديگه
مسعود
سهشنبه، مهر ۰۹، ۱۳۸۱
سختی مهاجرت
برای فرشيد ت
نميدونم تا به حال براتون پيش امده توی صف اتوبوس گير کنيد ان هم توی خيابونی که کمتر ماشين ديگه ای به مسيرتون بخوره
يا اصلآ اگر هم باشه شما به خاطر اينکه منتظر بوديد توقع داريد که حتما اتوبوس بيايد و شما برای اينکه جاتون را و اتوبوس بعدی را از دست نديد جرات نميکنيد از جاتون تکون بخوريد
و اين يعنی انتظار ماتم زده هايی که در ايران موندن
و انهايی که توی اتوبوس گير کردن و يک لنگشان در هواست وضعيت کسايی است که هنوز نتونستند به مقصد برسند
مسعود
معرفی
Hello every body,
Dear Mr. Tasnimi, I want to say that I am not that very beutifull classmate since 1366 in Mechanic of fluid and I have not get married to Banky! But I am another one from 1375!
Any way, although I feel like a chicken amoung you all, I am happy to join KNT graduated group and thanks to all of you for the invitation.
Saba